Quantcast
Channel: آسمان عشق من
Browsing all 25 articles
Browse latest View live

Article 9

چندسال پیش یکروز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم. ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدند که: « ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی...

View Article



انوشيروان دادگر

وقتی کارگزاران انوشیروان ساسانی در حال بنا کردن کاخ کسرا بودند به او اطلاع دادند که برای پیشبرد کار ناچارند برخی از خانه هایی که در نقشه بارگاه ساسانی قرار گرفته اند را نیز به قیمتی مناسب خریداری و سپس...

View Article

داستان کوتاه مسلمان

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت :بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت :آری من مسلمانمجوان به...

View Article

هر که بامش بیش........

  یکی از پادشاهان عمرش به سر آمد و دار فانی را بدرود گفت و به سوی عالم باقی شتافت چون وارث و جانشینی نداشت وصیت کرد بامداد نخستین روز پس از مرگش اولین کسی که از دروازه ی شهر در آید تاج شاهی را بر سر وی...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

معمای عشق......

    از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است.   از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد.   از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان.   از استاد...

View Article


داستان ماهیگیر

دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند . یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و ماهری بود اما دیگری خیلی فنون ماهیگیری را نمی دانست ... هر بار که مرد با تجربه یک ماهی بزرگ می گرفت ، آن را در ظرف یخی که...

View Article

داستان دانشجوی ایرانی در پاریس

... و امروز برف می بارید!سرما بیداد می کند و من یک دانشجوی ساده با پالتویی رنگ رو رفته، در یکی از بهترین شهرهای اروپا، دارم تند و تند راه میروم تا به کلاس برسم. نوک بینی ام سرخ شده و اشکی گرم که محصول...

View Article

خدا ازما چه میخواهد

شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع  وگریه و زاری بود. در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را،  بالای سرش دید، که  با تعجب و حیرت؛  او را،  نظاره می کند ! برای خواندن بقیه داستان به ادامه مطلب...

View Article


داستان خدابزرگه

  روزی ملانصرالدین خطایی مرتکب میشود و او را نزد حاكم می برند تا مجازات را تعیین کند . حاكم برایش حکم مرگ صادر می کند ... اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گوید : اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت...

View Article


Article 0

زنى به حضور حضرت داوود آمد و گفت : اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟ حضرت داوود فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند. سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى...

View Article

داستان نیمکت

روزی لویی شانزدهم در محوطه ي کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی راکنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید ... از او پرسید تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟ سرباز دستپاچه جواب داد قربان من را...

View Article

داستان هنر بخشیدن

پس از 11 سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل...

View Article

حکایت

حکایت:شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود.در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند !استاد پرسید : برای چه این همه ابراز...

View Article


Article 1

جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد.جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟...زاهد...

View Article

Article 0

زاهدی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد. آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند. زاهد گفت: «اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا می کنم خرت سنگ بشود». آسیابان گفت: «تو که چنین مستجاب...

View Article


داستان ماهیگیر

دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند . یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و ماهری بود اما دیگری خیلی فنون ماهیگیری را نمی دانست ... هر بار که مرد با تجربه یک ماهی بزرگ می گرفت ، آن را در ظرف یخی که...

View Article

داستان دانشجوی ایرانی در پاریس

... و امروز برف می بارید!سرما بیداد می کند و من یک دانشجوی ساده با پالتویی رنگ رو رفته، در یکی از بهترین شهرهای اروپا، دارم تند و تند راه میروم تا به کلاس برسم. نوک بینی ام سرخ شده و اشکی گرم که محصول...

View Article


خدا ازما چه میخواهد

شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع  وگریه و زاری بود. در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را،  بالای سرش دید، که  با تعجب و حیرت؛  او را،  نظاره می کند !برای خواندن بقیه داستان به ادامه مطلب...

View Article

داستان خدابزرگه

  روزی ملانصرالدین خطایی مرتکب میشود و او را نزد حاكم می برند تا مجازات را تعیین کند . حاكم برایش حکم مرگ صادر می کند ... اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گوید : اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت...

View Article

Article 5

زنى به حضور حضرت داوود آمد و گفت : اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟ حضرت داوود فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند. سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى...

View Article
Browsing all 25 articles
Browse latest View live




Latest Images